امشب اي ماه به درد دل من تسکيني
آخر اي ماه تو همدرد من مسکيني
کاهش جان تو من دارم و من ميدانم
که تو از دوري خورشيد چها ميبيني
تو هم اي باديه پيماي محبت چون من
سر راحـت ننهادي به سر باليني
هر شب از حسرت ماهي من و يک دامن اشک
تو هم اي دامن مهتاب پر از پرويني
همه در چشمهي مهتاب غم از دل شويند
امشب اي مه تو هم از طالع من غمگيني
من مگر طالع خود در تو توانم ديدن
که توام آينهي بخت غبار آگيني
ني محزون مگر از تربت فرهاد دميد
که کند شکوه ز هجران لب شيريني
تو چنين خانهکن و دلشکن اي باد خزان
گر خود انصاف کني مستحق نفريني
کي بر اين کلبهي طوفانزده سر خواهي زد
اي پرستو که پيامآور فرورديني
شهريارا گر آئين محبت باشد
چه حياتي و چه دنياي بهشت آئيني
18735 بازدید
7 بازدید امروز
4 بازدید دیروز
26 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian